درباره وبلاگ


تنهايي پاداش عشقه
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 163
بازدید کل : 2830
تعداد مطالب : 107
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


توی شهر عاشقی / کسی سراغم نیومد
www.bia-bia.tk




يه داستان واقعي كه پيشنهاد ميكنم حتما دنبالش كنيد . .‎بهترین ها | مطالب چیز دار‎ ‎‏ بزرگترین گالری عکس بازیگران‎

ادامه مطلب ...


16 آبان 1389برچسب:رمان نرگس,داستان عاشقانه, :: 20:56 ::  نويسنده : JaVaD
یاد اون روزا که شروع آشنائی بود ..شروع آشنائی همیشه جالبه ولی زود گذره ... گفتمش : دل می خری ؟ برسید چند؟ گفتمش : دل مال تو، تنها بخند ! خنده کرد و دل زدستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود جای بایش روی دل جا مانده بود ...... اما همیشه هر شروعی پابانی هم داره .. پایان تلخی که هر روزش بد تر از مرگه ولی با گذشت زمان اون تلخی هم برات طعم شیرینی داره ، می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ويرانه خويش بخدا می برم از شهر شما دل شوريده و ديوانه خويش می برم، تا كه در آن نقطه دور شستشويش دهم از رنگ گناه شستشويش دهم از لكه عشق زينهمه خواهش بيجا و تباه همه چیز تموم میشه و سه تا چیر باقی میمونه تجربه و خاطره و گذر عمر وقتی به گذر عمرم نگاه میکنم می بینم که ..... کاش هنوز 15 سالم بود تا اشتباهاتم رو تکرار نمی کردم ولی اینم می دونم 5-6 ساله دیگه هم به میگم کاش 25 سالم بود تا اشتبا...... سالهاس که سنگینی گذر ثانیه ها روی دوشم حس میکنم وقتی به خودم فکر میکنم می بینم این ترانه ابی چقدر باهام صادقه مثله پروانه ای در مشت چه آسون میشه ما رو کشت اما خیلی وقته تصمیم گرفتم که به راحتی کشته نشم . به خاطره همین دیگه بوم خاطراتم رو روبروی نقاش نمی ذارم تا به آرامی آغاز به مردنم کنم ‎بهترین ها | مطالب چیز دار‎ ‎‏ بزرگترین گالری عکس بازیگران‎

16 آبان 1389برچسب:شعر عاشقانه,عشق,تنهايي, :: 20:44 ::  نويسنده : JaVaD
هزار و یک بار عشق یکم بار که عاشق شد، قلبش کبوتر بود و تن اش از گل سرخ. اما عشق، آن صیاد است که کبوتران را پر می دهد. و آن باغبان است که گل های سرخ را پرپر می کند. پس کبوترش را پراند و گل سرخ اش را پرپر کرد. دوم بار که عاشق شد، قلبش آهو بود و تن اش از ترمه و ترنم. اما عشق، آن پلنگ است که ناز آهوان و مشک آهوان نرمش نمی کند، پس آهویش را درید و تن اش را به توفان خود تکه تکه کرد؛ که عشق توفان است و نه ترمه می ماند و نه ترنم. * سوم بار که عاشق شد، قلبش عقاب بود و تن اش از تنه سرو. اما عشق، آن آسمان است که عقابان را می بلعد و آن مرگ است که تن هر سروی را تابوت می کند. پس عقابش در آسمان گم شد و تن اش تابوتی روان بر رود عشق. * و چهارم بار و پنجم بار و ششم بار و هزار بار. هزار و یکم بار که عاشق شد، قلبش اسبی بود از پولاد و آتش و خون و تن اش از سنگ و غیرت و استخوان. و عشق آمد در هیئت سواری با سپری و سلاحی بر قلبش نشست و عنانش را کشید، آنچنانکه قلبش از جا کنده شد. سوار گفت: از این پس زندگی، میدان است و حریف، خداوند. پس قلبت را بیاموز که: عشق کار نازکان نرم نیست / عشق کار پهلوان است، ای پسر* آنگاه تازیانه ای بر سمند قلبش زد و تاخت. و آن روز، روز نخست عاشقی بود. عرفان نظرآهاری. ‎بهترین ها | مطالب چیز دار‎ ‎‏ بزرگترین گالری عکس بازیگران‎

16 آبان 1389برچسب:, :: 18:41 ::  نويسنده : JaVaD
یك دانه كور / بی آنكه دنیا را ببیند / در لای آجرهای یك دیوار، گم بود / در آن جهان تنگ و تاریك / با باد و با باران غریبه / دور از بهار و نور و مردم بود / اما مدام احساس می كرد / بیرون از این بن بست / آن سوی این دیوار، چیزی هست / اما نمی دانست، آن چیست / با این وجود او مطمئن بود / این گونه بودن زندگی نیست * هی شوق، پشت شوق در دانه رقصید هی درد، پشت درد در دانه پیچید و دیگر او در آن تن كوچك، نگنجید قلبش ترك خورد . . و دستی از نور او را به سمت دیگری برد وقتی كه چشمش را به روی آسمان وا كرد یك قطره خورشید یك عمر نابینایی او را دوا كرد * او با سماجت بیرون كشید آخر خودش را از جرز دیوار آن وقت فهمید كه زندگی یعنی همین كار عرفان نظرآهاری‎بهترین ها | مطالب چیز دار‎ ‎‏ بزرگترین گالری عکس بازیگران‎

16 آبان 1389برچسب:, :: 18:33 ::  نويسنده : JaVaD