آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان توی شهر عاشقی / کسی سراغم نیومد www.bia-bia.tk 17 آبان 1389برچسب:, :: 21:7 :: نويسنده : JaVaD
هر مردگان
20 ساله بودم که به
مسافرت رفتم برای يه
زندگي بهتر، اما راهم رو
تو بيابون گم کردم و
به شهری رسيدم که
برای ورود صفي طولاني
بود
بعد از 80 سال نوبت من
شد !
وقتي داخل شهر شدم ،
ديدم که روی تابلوئي
نوشته شده:
به شهر مردگان خوش
آمديد
بهترین ها | مطالب چیز دار
بزرگترین گالری عکس بازیگران
17 آبان 1389برچسب:, :: 21:3 :: نويسنده : JaVaD
و مي تواني دوستي مرا
نپذيري. مي تواني مرا از
خود براني. مي تواني
روي از من بگرداني و
براي هميشه مرا از ديدار
خود محروم كني ... من هم
مي توانم تو را نبينم.
مي توانم روز ها و شبها
بدون ديدار تو بسر
برم. مي توانم چشمانم را
از سر راه تو بگردانم و
به سوي تو خيره نشوم.
مي توانم زبانم را وادارم
تا نام تو را بر خود جاري
نكند. مي توانم گوشم را
از شنيدن آهنگ صدايت
بي نصيب نمايم.
ولي ....قلبم.... او ديگر در
اختيار من نيست. او تا
زنده ام بياد تو خواهد
طپيد او در درون خود
بخاطر تو خواهد ناليد.
مگر ترانه هاي آسماني
عشاق و سرودهاي ملكوتي
دلباختگان بگوش تو
نمي رسد؟
تمام هستي من، چرا
دوستم نمي داري؟بهترین ها | مطالب چیز دار
بزرگترین گالری عکس بازیگران
17 آبان 1389برچسب:, :: 20:57 :: نويسنده : JaVaD
17 آبان 1389برچسب:, :: 20:48 :: نويسنده : JaVaD
17 آبان 1389برچسب:, :: 20:40 :: نويسنده : JaVaD
16 آبان 1389برچسب:, :: 21:30 :: نويسنده : JaVaD
16 آبان 1389برچسب:, :: 21:13 :: نويسنده : JaVaD
16 آبان 1389برچسب:, :: 21:4 :: نويسنده : JaVaD
يه داستان واقعي كه پيشنهاد ميكنم حتما دنبالش كنيد . .بهترین ها | مطالب چیز دار
بزرگترین گالری عکس بازیگران
ادامه مطلب ...
یاد اون روزا که شروع
آشنائی بود ..شروع
آشنائی همیشه جالبه
ولی زود گذره ...
گفتمش : دل می
خری ؟
برسید چند؟
گفتمش : دل مال تو،
تنها بخند !
خنده کرد و دل
زدستانم ربود
تا به خود باز آمدم او
رفته بود
دل ز دستش روی خاک
افتاده بود
جای بایش روی دل جا
مانده بود ......
اما همیشه هر شروعی
پابانی هم داره .. پایان
تلخی که هر روزش بد
تر از مرگه ولی با
گذشت زمان اون تلخی هم
برات طعم شیرینی
داره ،
می روم خسته و
افسرده و زار
سوی منزلگه ويرانه
خويش
بخدا می برم از شهر
شما
دل شوريده و ديوانه
خويش
می برم، تا كه در آن
نقطه دور
شستشويش دهم از
رنگ گناه
شستشويش دهم از
لكه عشق
زينهمه خواهش بيجا و
تباه
همه چیز تموم میشه و
سه تا چیر باقی
میمونه
تجربه و خاطره و گذر
عمر
وقتی به گذر عمرم نگاه
میکنم می بینم که .....
کاش هنوز 15 سالم بود
تا اشتباهاتم رو تکرار
نمی کردم ولی اینم می
دونم 5-6 ساله دیگه هم
به میگم کاش 25 سالم
بود تا اشتبا......
سالهاس که سنگینی
گذر ثانیه ها روی دوشم
حس میکنم
وقتی به خودم فکر
میکنم می بینم این
ترانه ابی چقدر باهام
صادقه
مثله پروانه ای در
مشت
چه آسون میشه ما رو
کشت
اما خیلی وقته تصمیم
گرفتم که به راحتی
کشته نشم .
به خاطره همین دیگه
بوم خاطراتم رو
روبروی نقاش نمی
ذارم
تا به آرامی آغاز به
مردنم کنم بهترین ها | مطالب چیز دار
بزرگترین گالری عکس بازیگران
|